Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-03@23:52:38 GMT

مریم، پروانه‌ای در پیله درد

تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۶۸۸۳۰

مریم، پروانه‌ای در پیله درد

به گزارش ایرنا، سرش را روی پاهایش گذاشته بود و صدای بی جان گریه اش فضای موسسه خیریه بیماران خاص کرمان را پر کرده بود، روسری آبی زیبایی را همچون دیگر دختر بچه ها روی سرش انداخته و صورتش را بین دست و پاهایش مخفی کرده بود.

پدر، مادر و عمه اش کنارش ایستاده بودند و هر کدام به نوعی سعی در ساکت کردنش داشتند؛ اما انگار تاثیری نداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

کوچک و نخیف بود با اینکه ۱۰ زمستان درد را در زندگیش تجربه کرده بود اما هیکلی کوچک و نحیف داشت، مادرش می گفت، گریه هایش به دلیل سردرد است، صدای گریه های مریم دلم را بد جوری لرزاند، طاقت اشک ریختنش را نداشتم، مادرانه جلو رفتم و صدایش کردم.

مریم، مریم جان، دختر خوشگلم، صدای گریه اش قطع نمی شد، دوباره صدا زدم مریم گلی؛ کدوم دختری هست که عروسک نخواد؟ 

با شنیدن اسم عروسک، صدای گریه اش قطع شد، من از این فرصت استفاده کردم و به او نزدیک شدم، گفتم مریم جان تو عروسک دوست داری؟ مریم سرش را تکان داد و بعد از آن مجدد شروع به گریه کرد اما اینبار به بهانه عروسک.

روسری آبی گلدارش را حسابی روی سر و صورتش کشیده بود به طوری که جز دست ها و پاهایش که پر از خال های قرمز بود چیزی دیده نمی شد، لکه هایی شبیه چرک و خون و بقای پوست بدن، روی روسری زیبای مریم چشمم را خیره کرد.

کمی روسریش عقب کشیده شد، پوست و گوشتی که تا عمق خورده شده بود حالم را دگرگون کرد. بیماری؛ از سر و صورت دختری ۱۰ ساله که به گفته مادر مریم دختری زیبارو بوده حالا هیبتی مخوف ساخته بود که تن هر بیننده ای را می لرزاند و آدمی را متوجه قدرت خالق هستی می کرد.

پوست و گوشت سر و صورت مریم تا عمق زیادی کنده شده بود و از جای زخم هایش چرک و خون و به قول مادرش گاهی کرم بیرون می زد.

دیدن این صحنه به قدری حالم را بد کرد که یک لحظه احساس کردم دلم می خواهد تمام با صدای بلند فریاد بزنم، خدا می داند چند لحظه دیدنش کار دشواری بود چه برسد به اینکه پدر و مادرش باشی و دستی تهی داشته باشی و نتوانی حتی داروهای دلبند را تهیه کنی.

آنجا روی صندلی بیمارستان دختر بچه ای بیگناه را جلوی چشمم می دیدم که علاوه بر گرفتار شدنش در دام بیماری سخت، در چنگ فقر و بیچارگی نیز افتاده بود.

زندگی مریم به گفته مادرش بعد از ۲ سالگی با شروع علائم یک بیماری شبیه "ای بی" یا پروانه ای، رنگ و روی خوشی به خود ندیده است.

پدر مریم کارگر فصلی و مادرش خانه دار است، آنها در استان سیستان و بلوچستان زندگی می کنند و حالا برای بار چندم به نیت درمان به کرمان آمده اند.

او می گوید: حدود ۲ ماه است مریم به خاطر سردردهای ناشی از چرک زخم های سر و صورتش نمی تواند سرش را زیاد بالا بگیرد و بیشتر اوقات گریه می کند. 

درد زخم های سر و صورت مریم حالا به دلیل بالا رفتن عفونت به پاها و دست هایش هم سرایت و این عروسک کوچک را دردمندتر کرده است.

آن روز سرد زمستانی قرار بود، مریم بعد از تشکیل پرونده در موسسه خیریه بیماران خاص کرمان که الحق و الانصاف اقدامات تاثیرگذاری را برای بیماران انجام می دهد و مصداق فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه "کاری کنید بیمار جز درد و رنج بیماری اش، ناراحتی دیگری ‏نداشته باشد" عمل می کنند، راهی بیمارستان افضلی پور شد.

مریم هم از خدمات موسسه خیریه بیماران خاص کرمان بی نصیب نماند، علی شمسی نیا مدیرعامل این موسسه خیریه علاوه بر تشکیل پرونده برای مریم در این موسسه، مکان اسکان و غذای رایگان آنها را تامین کرد و برای کمک به مریم قول مساعد داد.  

اما هزینه های جانبی درمان مریم و البته تامین معاش خانواده ای پنج نفره با پدری که اگر فکر و زمان آزاد داشته باشد، فقط چند روز در ماه کار دارد؛ بسیار دشوار است و نیازمند اندیشه نیک و دست خیرخواه انسان هایی نیک اندیش است که نمی توانند درد هیچ بنده ای را به نظاره بنشینند و کاری نکنند. 

پدر مریم می گوید اگر دستم خالی نبود و داروهایش را مرتب می گرفتم، زخم هایش عفونت نمی کرد. مریم قبلا گاهی می توانست با بچه ها بازی کند اما حالا درد این عفونت ها و زخم های باز، امانش نمی دهند.

پدر مریم با حسرت و اشک از کودکی های مریم سخن می گوید، او به یاد دارد زمانی را که صورت دخترش مانند پنجه آفتاب بوده، و موهای مشکی  ابریشمیش، زیبایی و ظرفت دختر بودنش را دوچندان می کرده.

او می گوید، حدود دو سال از زندگی مریم بیشتر نگذشته بود که دانه های قرمز ریزی روی پوستش پیدا شد و بعد از آن زخم هایی کوچک روی سر و صورتش خود را نشان داد، اول فکر نمی کردیم چیز مهمی باشد برای همین با داروهای محلی شروع به درمان کردیم اما انگار این قصه سر دراز داشت.

کمی بعد زخم های روی سر و صورت مریم بزرگ و بزرگ تر شدند و ما مریم را که هر لحظه اش سرشار از درد و گریه بود برای درمان به یزد بردیم، زخم ها گسترش پیدا کردند و تمام سر و صورت مریم را گرفتند به طوری که دخترم پنج بار در کرمان، یک بار تهران و یک بار چابهار جراحی شد اما انگار بی فایده بود.

مریم بعد از جراحی ها کمی خوب می شد اما دوباره زخم ها ریشه می دواندند و حالش را بد می کردند. 

پدر مریم که شرایط دختر دلبندش، دل و دماغ و البته موقعیت کار کردن را از او گرفته؛ می گوید، ماهانه ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزارتومان در آمد دارم و پول یارانه ها را سر هر ماه برای جبران جنس هایی که از سوپری محل بر می داریم می دهیم برای همین در هزینه درمان مریم می مانیم. 

پدر مریم که حالا دردهای فرزند موهایش را سفید کرده، سرش را پایین انداخت و گفت، مریم آرزو دارد خوب بشود و با بچه ها بازی کند او آرزو دارد موهایش را ببافد و این ها برای یک پدر درد کمی نیست. 

اما حالا مریم با زخم هایی که علاوه بر یک بیماری سخت درمان، حکایت فقری دردناک تر را هم نجوا می کنند، روی یکی از تخت های بخش اطفال بیمارستان افضلی پور کرمان به امید بهبودی و خلاصی از بیماری خوابیده است و دست خیرخواه شما با واریز کمک های نقدی به شماره کارت ۶۱۰۴۳۳۷۱۱۱۵۲۵۶۹۵ به نام غلامی پدر مریم می تواند آتش درد فقر را همراه درد زخم های تا عمق جان رفته مریم خاموش کند. 

منتظر یاری سبزتان هستیم.
 

برچسب‌ها خبرگزاری جمهوری اسلامی کرمان بیماری

منبع: ایرنا

کلیدواژه: خبرگزاری جمهوری اسلامی کرمان بیماری خبرگزاری جمهوری اسلامی کرمان بیماری اخبار کنکور موسسه خیریه پدر مریم زخم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۶۸۸۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رکورد صدور پروانه در بافت‌های فرسوده شکسته شد

محمد آیینی از شکسته شدن رکورد صدور پروانه در بافت‌های فرسوده پس از انقلاب در سال ۱۴۰۲ خبر به همت دولت سیزدهم خبر داد.

به گزارش ایرنا، وی در نشست خبری گفت: بیش از ۱۶۷ هزار هکتار بافت فرسوده شامل بافت‌های تاریخی و سکونتگاه‌های حاشیه‌ای در کشور وجود دارد که ۱۰ میلیون نفر جمعیت در آن مستقرند.

مدیرعامل شرکت بازآفرینی شهری ایران اظهار داشت: این ۱۶۷ هزار هکتار شامل ۶ هزار محله یعنی چهار هزار و ۴۰۰ بافت فرسوده و تاریخی و یک هزار و ۱۷۰ سکونتگاه است و فقط ۳۰۰ هزار کوچه در آن وجود دارد.

دیگر خبرها

  • کمبود آرد در اسدآباد وجود ندارد
  • 26 بازیکن به اردوی تیم ملی فوتبال زنان دعوت شدند
  • افتتاح نمایشگاه خوشنویسی قدر استاد درشهرکرد
  • برپایی نمایشگاه خوشنویسی در شهرکرد
  • رکورد صدور پروانه در بافت‌های فرسوده شکسته شد
  • دعوت از ۲۶ بازیکن به اردوی تیم ملی زنان
  • تولید ۲۹ درصد از پیله ابریشم کشور در گیلان
  • چه جوری یک هفته‌ای پروانه کسب‌وکار بگیریم؟
  • برگزاری اردوی آماده سازی تیم ملی فوتبال بانوان
  • پروانه با الگوی منحصر به فرد را پیدا کنید (معمای تصویری)